منابع اقتدار در رهبری سرپرستی
کلمه اقتدار به قدرتی اشاره میکند که به منظور تاثیر گذاشتن بر نحوه ی فکر کردن معلمان و عملکرد آنها در مورد تدریس و یادگیری، استفاده می شود.
منابع اقتدار:
سیاست ها و فعالیت های سرپرستی می توانند بر پایه یک یا ترکیبی از چهار منبع اقتدار قرار گیرند:
اقتدار اداری :
که در قالب دستورات، قوانین، مقررات، شرح وظایف و انتظارات می باشد. هرگاه سیاست امور سرپرستی بر مبنای اقتدار اداری باشد، آنکاه از معلمان انتظار می رود که یا عملکردی مناسب داشته باشند و یاباعواقب آن روبرو شوند.
اقتدار فردی:
که در قالب سبک رهبری، مهارت انگیزشی ، مهارت های روابط انسانی می باشد.اگر سیاست و امور سرپرستی بر پایه اقتدار فردی باشد،آنگاه از معلمان اتظار می رود که به شخصیت سرپرست ، محیط مطلوبی که ایجاد شده، و انگیزه های رفتار مثبت پاسخ دهند.
اقتدار حرفه ای:
در قالب تجربه، دانش حرفه ای تدریس، دانش پژوهش، و تخصص فردی است.هرگاه سیاست و امور سرپرستی بر پایه اقتدار حرفه ای باشد، آنگاه از معلمان انتظار می رود تا به اجتماعی شدن مشترک، اصول کاری پذیرفته شده، و تخصص نهادینه شده پاسخ دهند. دراقتدار حرفه ای پژوهش انچه را که معلمان انجام دهند تعیین نمی کند بلکه به آنها در مورد تصمیمات کاری خودآگاهی می دهد.
اقتدار اخلاقی:
که در قالب تعهدات و وظایفی است که ارزش ها، ایده ها، و آرمان های مشترک حاصل شده اند. هرگاه سیاست ها و فعالیت های سرپرستی بر مبنای اقتدار اخلاقی باشند، آنگاه از معلمان انتظار می رود تا به تعهدات و وظایف مشترک و نیز وابستگی متقابل حاصل از این تعهدات مشترک، پاسخ دهند.
از میان انواع مختلف اقتدار، اقتدار حرفه ای و اقتدار اخلاقی بهتر هستند، چرا که می توانند به لحاظ اخلاقی، افراد را به یکدیگر،کارشان، و مسئولیت هایشان مرتبط سازند.
منبع:سرجیوانی توماس جی، استارات رابرت جی(1393)، سرپرستی و نظارت آموزشی.مترجمان، عبدالحمید طاهری و محمدشعبانی، انتشارات اوای نور